به گزارش "ورزش سه"، راه و روش این روزهای فوتبال به صلیب کشیدن مربیان پس از نخستین لغزش شده. مدت ها است مربیان فرصت برپایی تیم های شان را پیدا نمی کنند و اجازه درس گرفتن از اشتباهاتش را ندارند. دوران مربیانی که فرصت برپایی امپراطوری شان را داشتند - از هربرت چاپمن تا مت باسبی و از بیل شنکلی تا آلکس فرگوسن - مدت ها است سپری شده. باورکردنی نیست که برایان کلاف دو بار فرصت برپایی برج و بارویی را - اول در داربی و سپس در ناتنیگهام فارست - پیدا کرد. وقتی استیو مک لارن در اوایل سال 2017 از داربی کانتی اخراج شد بدین معنی بود یک چهارم همه تیم های انگلیسی مربی شان را طی صد روز اول شان عوض کرده اند. اخراج زودهنگام مربیان از یک سو عواقب مالی داشته و از سوی دیگر بازیکنان را به بند کشیده و در وجه تاکتیکی هم به محافظه گرایی مفرط غلطیده. محض نمونه: منچستر یونایتد پس از عصر فرگوسن.
در چنین قابی توفیق پپ گواردیولا ورای سرمایه بی حصر منچسترسیتی رفته. او در کشوری غریبه، در حال و هوایی متفاوت و در تیمی با سرمایه فراوان که همه انتظار داشتند در همان فصل اول قهرمان شود راه و رسمش را دنبال کرده. او سال 2017 را با صدرنشینی به پایان برده و به قول جاناتان ویلسون با " Juego de Posición " پرواز کرده، با همان دل بستن به حفظ توپ. او در منچسترسیتی برخلاف بارسلونا و بایرن مونیخ نیاز به زمان بیشتری داشت... و آن زمان فقط یک فصل بود.
وقتی پپ طی سه فصل اولش در نوکمپ دو بار قهرمان اروپا شد همه شیفته راه و روش بارسا شدند. مربیانی مثل مورینیو روش او را به ریشخند گرفتند، ولی خیلی ها هم با شیفتگی به شیوه بازی مردان پپ نگریستند و آرزوی کردند "ای کاش مثل بارسا بازی می کردند". در آن دوران دلمشغولی "توپ را حفظ کن و آن را از منطقه ای به منطقه دیگر بچرخان" همه گیر شد تا آن که بایرن مونیخ و بوروسیا دورتموند با راهیابی شان به فینال لیگ قهرمانان 2013 به آن شیفتگی پایان بخشیدند. نیمه نهایی که رسید بارسا در نخستین دیدار 0-4 مغلوب بایرن شد و رئال 1-4 مغلوب دورتموند. ضد حمله های برق آسای ژرمن ها مهار ناپذیر بودند و خبر از دورانی دیگر دادند.
پپ به اصول کرایفی اش وفادار ماند و در بایرن انعطاف پذیرتر شد، ولی دستاوردهایش در مونیخ به دلیل دو شکستش در دو نیمه نهایی لیگ قهرمانان - طعنه آمیزانه برابر دو تیم اسپانیایی: اول رئال و سپس بارسا - و همین طور برتری سنتی بایرن در آلمان نادیده گرفته شدند... همان زمان دیگو سیمئونه هم با روشی برآمده از سنت "ضد فوتبال" آرژانتین در آتلتیکو مادرید به توفیق دست پیدا کرد، روشی با تکیه بر نظم گروهی و مهارت های فردی. آنتونیو کونته هم با یوونتوس با پرسینگی یادآور روش کارلو ماتزونه، مربی که طی مدت کوتاهی مربی پپ در برشا بود، به توفیق دست یافت. می توانستیم کنار آنها مربیان "دوران پسا کرایفی" را ردیف کنیم، لویی ونگال، لوییز انریکه، فرانک دی بوئر، رونالد کومان و همین طور لوپتگی و پیتر بواش را. توفیق رئال مادرید و زیدان با حال و هوای این دوران همساز بود. رئال همیشه توانسته منابع مالی اش را جایگزین فرضیه ها کند و با ترکیب بازیکنانی کارساز به ترکیبی خوش طعم دست یابد و حریفانش را به زانو درآورد.
برای قضاوت زود است، لیگ برتر به نیمه اش رسیده و رقابت های حذفی لیگ قهرمانان برگزار نشده اند، ولی این فصل می تواند از آن گواردیولا شود. لیگ برتر در فصل پیش به 1-2-4-3 کونته در چلسی و ناتوانی رقبا برای مقابله با مهاجمان آبی پوشی که از دو جناح به سوی محوطه جریمه می تاختند تعلق پیدا کرد. چلسی نخستین تیمی بود که طی پنجاه و سه سال در انگلیس با سه مدافع قهرمان لیگ شد و سایر تیم های جزیره را تحت تاثیر قرار داد. چنان که حداقل هفده تیم از بیست تیم این فصل لیگ برتر حداقل یک بار با سه مدافع بازی های شان را آغاز کرده اند. به قول پوچتینو که با تاتنهام، چلسی را در این فصل شکست داد، بهترین روش برای مقابله با سیستم 1-2-4-3 همان سیستم 1-2-4-3 است. حتی مورینیو هم در این فصل سرخپوش های منچستری را چند بار با سه مدافع، خصوصا برابر تیم های سه دفاعه، راهی میدان کرده.
حال و هوای لیگ برتر با برتری سیتی دگرگون شده و آنهایی که می گفتند راه و روش گواردیولا در انگلیس به بن بست خواهد رسید دست ها را بالا برده اند. پپ در جزیره در مقایسه با اسپانیا و آلمان به زمان بیشتری نیاز داشت و از آن جا که نتیجه در فوتبال معمولا همه چیز را در اختیارش می گیرد، حالا می تواند به نتایجش در سیتی تکیه دهد. جداول لیگ ها دروغ نمی گویند، می گویند؟