شایان مصلح روز چهارشنبه تقابل نوستالژیکی با تیم سابق خود خواهد داشت و بر این اساس با حرفهای جالب به استقبال این بازی رفته است.
به گزارش "ورزش سه"، شایان مصلح، بازیکن رودباری پرسپولیس که سابقه بازی در سپیدرود را در کارنامه دارد، این هفته خود را مهیای تقابل با تیم سابق خود میکند. مدافع چپ سرخپوشان که در دیدار مقابل پارس جنوبی جم گل سه امتیازی این تیم را به ثمر رسانده بود، در دیدار برابر ذوب آهن فرصتی برای خودنمایی نیافت و اکنون برای بازی با سپیدرود لحظهشماری میکند.
زننده گل صعود سپیدرود رشت برای حضور در لیگ برتر، همواره از علاقه خاص خود به این تیم خبر داده و شاید این نام برای او تداعیکننده اتفاقات تلخ و شیرینی باشد که خودش نیز در صفحهی شخصیاش به آن اشاره کرده است. برای ساکنان منطقه رودبار، سپیدرود پیش از آنکه یک تیم باشد یک رود پرخروش است که تابستانهای دلپذیر و پرخاطره خود را با آن سر میکنند. کافی است که جملاتی که شایان در این ارتباط نوشته در ادامه توجه کنید:
سپیدرود خیلی از ما رودباریها رو توی خودش غرق کرده، دوستم سامان، پسر عمم مسعود و خیلیها که شاید خانوادههاشون وقتی خروش سپیدرود رو میبینن یاد عزیزاشون میفتن که تن به آب زدن و برنگشتن و غرق شدن...
مادرم حق داشت، میترسید خدای نکرده ما هم اتفاقی برامون بیفته!
شاید اون روزا که با داداشم وسایل شنا رو از پنجره خونه مینداختیم بیرون و خودمون خیلی یواشکی از در خونه بیرون میرفتیم تا مامان متوجه نشه داریم میریم سپیدرود شنا کنیم هرگز فکر نمیکردم روزی توی سپیدرود غرق شم!
ما تقصیر نداشتیم،خب شهرمون محروم بود،استخر نداشت،هنوزم نداره...
بزار راستشو بگم بعد از چند سال بازی کردن تو تهران وقتی برگشتم رشت فکر میکردم هیچ وقت توی رشت به منِ رودباری بها نمیدن و شاید رشت نقطه آخر فوتبالم باشه، اما انگار قرار بود غرق شم.
سپیدرود پیرمرد حدودا پنجاه سالهای که نه فقط رشتیها که کل گیلانیها باهاش خاطره داشتن.
اوایل توی سپیدرود احساس غربت میکردم. اما هر روز بیشتر از قبل این پیرمرد بهم محبت میکرد و من رو مدیون خودش میکرد.
برخلاف تصورم رشتیها هر روز بیشتر از قبل دوستم داشتن،تا جایی که این علاقه دو طرفه شد، تا جایی که غرق شدم!
میدونی شما نمیتونی از یه قائمشهری نساجی رو جدا کنی... نمیتونی از یه آبادانی نفت رو جدا کنی و نمیتونی از گیلانیها و به خصوص رشتیها سپیدرود رو جدا کنی، ریشه داشتن اینجوریه!
روزی که داشتم از این پیرمرد ۵۰ ساله خداحافظی میکردم خیلی گریه کردم،چرا دروغ بگم همین الان هم وقتی عکسهای این دو سال رو ورق میزنم بغضم میگیره. غرق شدن یعنی در عین حال که منطقی هستی و میدونی داری توی یه تیم دیگه بازی میکنی اما بعد بازی خودت سریع از رفقات بپرسی سپیدرود بازیش چی شد؟
حالا بعد از دو سال خاطرهانگیز و صعود با دستهای خالی از لیگ دو به لیگ برتر امروز به عنوان بازیکن حریف دارم برمیگردم رشت... شاید تنها ۹۰ دقیقه ای باشه که توی زندگیم سپیدرودی نباشم و برای برد تیم خودم پرسپولیس دعا کنم و تلاش کنم.
امیدوارم سپیدرود دوست داشتنی با اون هوادارای فوق العادش سالهای سال لیگ برتری بودنش مستدام باشه و برای موفقیت این فرزند خودش که امروز داره بیرون از استانش بازی میکنه آرزوی موفقیت کنه.