خودویرانگری از نوع راه راه آبی و سیاه اینتر

خودویرانگری از نوع راه راه آبی و سیاه اینتر

حمیدرضا صدر به سقوط دوباره اینتر در سری آ پرداخت، سقوط تیم بدون مربی...

دقیقه پنجاه که رسید گروهی از طرفداران اینتر شروع کردند به ترک سکوهای جوزپه مئاتزا. شروع کردند به سر دادن شعار "شایسته داشتن ما را ندارید: می ریم غذا بخوریم". دقیقه پنجاه که رسید دروازه هندانوویچ دو بار باز شده بود. برابر تیم پانزدهم جدول، برابر ساسولو. دقیقه پنجاه که رسید اینتر در هشت بازی اش هفده گل دریافت کرده بود. وقتی ادر نتیجه را 2-1 کرد کسی هورا نکشید. کسی برای راه راه پوش های آبی سیاه دست نزد. آن گل چیزی را تغییر نمی داد و اینتر شکست می خورد. باز هم. دوباره. شکست می خورد و گروهی از تیفوسی های اینتر بنری بالا می بردند که رویش جمله "فصل 17-2016: این کثافت را تمامش کنید" خودنمایی می کرد.

استفانو پیولی چند روز پیش اخراج شده بود. مثل همیشه به سنت اینتر. مثل همیشه عجولانه. دوباره استفانو وچی مربی جوانان را روی نیمکت نشانده بودند. نشانده بودند تا سه بازی باقیمانده سپری شود. فرانک دی بوئر که جای روبرتو مانچینی آمد هشتاد و پنج روز روی آن نیمکت نشست و وچی جایش را برای نوزده روز گرفت. استفانو پیولی جای وچی آمد و پس از صد و هشتاد و دو روز اخراج شد و دوباره وچی نشست جای پیولی. سرگیجه از نوع اینتری تمام نمی شد، نه نمی شد.

دی بوئر طی قرار داد سه ساله ای از هلند راهی اینتر شده بود. همان زمان ژائو ماریو و گابریل باربوسا وارد شدند و گروهی با خوشبینی به نراتزوری نگاه کردند. اینتر فصل پیش را در رده چهارم به پایان برده و حتی سهمیه لیگ اروپا را هم کسب کرده بود. ولی دی بوئر در گام اول با دو گل مغلوب کیوو شد و همه او را برای دفاع سه نفره اش که حتی در آژاکس آن را به آزمون نکشیده بود زیر تازیانه گرفتند. سپس تساوی با پالرمو از راه رسید و بلافاصله شکست باورنکردنی 2-0 از تیم اسرائیلی هاپوئل بیرشوا در خانه، در مئاتزا، برابر چشمان حیرت زده طرفداران. اینتر در خاک اسرائیل هم 2-3 زانو زد تا در لیگ اروپا پایین تر از اسپارتا پراگ، حریف اسرائیلی و سوتهامپتون قرار بگیرد. با یازده گل خورده. در چنین قابی پیروزی 1-2 برابر یوونتوس بی اهمیت شد و تصادفی به نظر رسید. اینتر طی پنج بازی چهار بار شکست خورده بود که باشگاه در 28 اکتبر حمایتش از دی بوئر را اعلام کرد، ولی او دو روز بعد اخراج شده بود. زمانی که اینتر در رده دوازدهم قرار گرفته بود.

پیولی وارد شد. وارد شد و در باتلاق اینتر به دست و پا زدن افتاد. تیم او سه بازی مانده به پایان فصل در هفت بازی پانزده گل خورده بود که خبر اخراجش را پنج دقیقه مانده به پایان دیدار برگشت یوونتوس و موناکو در لیگ قهرمانان اعلام کردند. در نیمه های شب. الگوی دفن کردن خبر بد در دل خبری ظاهرا بزرگ، کودکانه بود، حداقل برای طرفداران اینتر. اینتر خودش را گول می زد یا آنها را؟

وقتی پیولی پس از شکست از جنوا برابر خبرنگارها نشست همه می دانستند برابر در خروجی باشگاه ایستاده. آن صحنه برای اینتری ها آشنا بود. بارها آن صحنه را با همان ترکیب دیده بودند. مانچینی، ماتزاری و حتی لیپی هم در چنین حال و هوایی آمده و رفته بودند: خوش استقبال و بد بدرقه. با اعتماد به نفس حرف زدند، از قهرمانی و بالانشینی سخن گفتند، سپس با چند تا شکست به کلی فروپاشیدند و کشتی را در تب و تاب طوفان رها کرده و رفتند. در اخراج پیولی الگوی دیرپای خودویرانگی از نوع اینتر موج می زد. در دوران ماسیمو موراتی تصور می کردیم او برای کسب موفقیت بیش از حد عجله دارد: بیست و دو مربی طی هجده سال. ولی خب موراتی وقتی رفت پنج قهرمانی سری آ، چهار جام حذفی، یک جام یوفا و یک جام لیگ قهرمانان را در ویترین باشگاه قرار داده بود. وقتی رفت 5/1 بیلون دلار از ثروت شخصی اش را خرج اینتر کرده بود. حالا چی؟

اکنون مالکان اصلی باشگاه، اریک تاهیر و کمپانی سانینگ گروپ، در آن سوی دنیا به سر می برند. خاویر زانتی از مدیران نمادین باشگاه است و پیر اسیلیو که همیشه پیش از اخراج مربیان از آنها جانانه دفاع کرده برای رسانه های ایتالیایی بدل به شوخی شده. زمزمه های ورود آنتونیو کونته را کسی جدی نگرفته. او با چلسی قهرمان شده و چرا باید استمفورد بریج و آن بازیکنان را به مقصد مئاتزا ترک کند؟ روزگاری زانتی بزرگ کاپیتان اینتر بود و حالا مائورو ایکاردی کاپیتان شده که نه قدرت فرماندهی دارد و نه توانسته این جوان ترین اینتری که می شناسیم را سامان بخشد. میان بازیکنان فقط سمیر هندانوویچ در قواره خود ظاهر شده. دروازه بان شایسته تیم که همه به او می گویند بیش از این وقتش را در اینتر تلف نکند و دنبال باشگاه دیگری بگردد.

طرفداران نراتزوزی می خواهند دو بازی باقیمانده با لاتزیو و اودینزه برگزار شود و فصل نکبتی تمام شود. ولی بعد چی؟ فردا چی؟

حمیدرضا صدر

از همین نویسنده بخوانید:

چلسی 2017: دویدن دنبال باد

شبی در آمستردام برخلاف جریان آب

وقتی هیولا، سرخپوست‌ها را بلعید

بازنگری تاریخی‌‌ترین قهرمانی پرسپولیس؛ جام 1352

کسی نمی‌گفت آفتاب در مونیخ می‌درخشد 

مسی: خرمن آتش در میعاد

ال کلاسیکو: شب خوک زده با فیگو

تونی آدامز و سالاد فصل هجده ملیتی گرانادا

سی ال؛ لبخند دارودسته مادریدی

یوونتوس - بارسلونا: هفت پرده از نبرد انتقامی

میلان؛ فیل بزرگ در تاریکی مطلق

منچستریونایتد؛ چرا این تیم خود را پیدا نمی‌کند؟

مرگ تدریجی فوتبال هلند: چرا و چگونه؟

سایه روشن‌های جذاب‌ترین لیگ جهان 

مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول

قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376

بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان...

سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته

بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی 

سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ

نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...

تو هم تمام شدی آقای ونگر

انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد‌ شد

خوردن استیک با دندان‌های مصنوعی

معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد 

تجدید خاطره با ایکر کاسیاس

آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا

بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین

لیگ قهرمانان: ناقوس‌ها برای که به‌صدا در می‌آیند؟

اولین توفان: وسترن در امجدیه

ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!

ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری

آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه

یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار  

لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور

از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن

از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش

رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟

جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار

از اوفارل تا کی‌روش: همان شهرزاد قصه‌گو

بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ

یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال

قربانگاه والنسیا، نفرین خفاش‌ها

فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ

آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشته‌اند؟

آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم

از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن

لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ

یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی 

گواردیولا در باتلاق انگلیسی

میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه

ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!

هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد

ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد

هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین

تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو می‌تواند؟

با این بارسلونا چه باید کرد؟

رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق

هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!

استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟

 وداع با منصور پورحیدری؛ آن چروک‌های عمیق