به گزارش "ورزش سه"، خیلی بعد از آن شادی گل لوکاتونی طور در لباس سفید و سبز ذوب آهن محسن مسلمان دقیقاً در جای خودش ایستاده. جایی که باید خیلی زودتر به آن میرسید اما لابد غرور، کج روی یا کاستیهای نیمکت تیم، مانع از آن شده بود که یکی از بهترین پاسورهای فوتبال ایران چیزی بیشتر از همانی باشد که در سال اول فوتبال در 17 سالگی نشان داده بود. نکته اینکه او تنها فصل مشترک سال قهرمانی پرسپولیس با افشین قطبی و البته داستان خوشایند این فصل برای قرمزهاست. کسی که اگرچه در آن سال مسبب توقف سرخها در آزادی شد تا قهرمانی به روز آخر بکشد اما امسال تمام تلاشش را میکند تا سال به ته نرسیده، پرسپولیس چارهای جز قهرمانی نداشته باشد.
تفاوت محسن با بقیه هافبکهای فوتبال ایران، بازی مدرن و سریع و البته هوش سرشاری است که مدام او را از بقیه متمایز میکند. یک چیزی که با اضافه شدن جنگندگی، شماره 77 سرخها را تبدیل به بازیکنی بی همتا کرد. جالب اینکه مسلمان حضورش در تیم برانکو را کمی بعد از سکو نشینی و تصمیم برای ترک زودهنگام تیم، بقا و البته بازیهای کوتاه و بعد درخشش گرفت. مسلمان که در اولین مسابقه مقابل پیکانیها جوری بازی میکرد که انگار فوتبال یادش رفته، دیروز در دیدار مقابل نفت، جوری با پاسها متفاوت کلیدی و سریع تمرکز مدافعان حریف را به هم میزد که کمتر در لیگ ایران پیش میآید.
او که نقطه ضعفی جز گل نزدن ندارد، با حفظ این شرایط باز هم ما را بیشتر شیفته خودش میکند، وقتی که ما یک مغز را در حال فوتبال میبینیم. مغزی که تکل های شجاعانه و نبض دادن به بازیاش، سویه دیگری از درک فوتبالیاش را نشان میدهند. درکی که بالاتر از دیگران، او را به عنوان یکی از شاخصترین های سالهای لایت میکند و البته تاسفی با خود به همراه میآورد که چرا محسن در همان 16 سالگی، سوار بر قطار سرنوشتی نشد که او را مثل سسک فابرگاس به جهانی ببرد که ما زیاد به آن حوالی تعلق نداریم. سسک که استعدادیاب های آرسنال در ا 17 سالگی ردش را زدند و یکی از بزرگترین های دو دهه را به دنیا معرفی کردند. درست برخلاف مسلمان که در ذوب و ملوان و همین پرسپولیس پرسه زد و عمر هدر کرد.
اگر یک نصف نیم فصل برای خودیابی مسلمان و حضور مؤثرش در ترکیب پرسپولیس کافی بوده، باید از خودمان سؤال کنیم؛ در فوتبال ایران استعدادها چقدر بیشتر از بقیه دنیا هدر میروند و چرا؟ کاش میشد این خط را بگیریم و برویم به قبل، وقتی که یک چشمه استعداد آدمها را آنقدر تنبل و خودشیفته میکند که یادشان میرود این جوانه چه مراقبت و تلاشی برای به بار نشستن لازم دارد. آدمهایی مثل مسلمان که اگرچه بازگشت اش امیدوارکننده بوده اما چه نیازی به بازگشت؛ وقتی آدم مسلمان است و با چنین ذهن و پایی به دنیا میآید؟
خب، خداراشکر که محسن مسلمان بودن هنوز چیز از دست رفتهای نیست و آنقدر مهم که اگر این بار در فهرست تیم ملی نبود تردید کنیم و برویم ته داستان را در بیاوریم که چرا یکی بعد از دو فصل عالی یکسره جایش بین بهترینها نیست. کسی که ورود ستاره نقل و انتقالات نیم فصل و تغییر پست هم تمرکزش را به هم نزد تا فکر کنیم در آیندهای که در راه است، دوباره بازوبند کاپیتانی پرسپولیس به بازیکنی خواهد رسید که مثل علی پروین و حمید درخشان و از نسل آنهاست. یکی که بدون او راه را گم میکنید.