زیکو و اولین روز 65 سالگی/ طلای سفید دنیای فوتبال

زیکو و اولین روز 65 سالگی/ طلای سفید دنیای فوتبال

زیکو برای همه هواداران فوتبال یک نام خاص است.

به گزارش کاپ، اگر برزیلی باشید، سفید پوست باشید، فوتبال بازی کنید، پول هم به اندازه کافی پارو کنید و وجهه مردمیتان را هم حفظ کنید، حتما اسمتان «آرتور آمبروس کویمبرا»ست. این اسم چیزی بیش از یک نام عادی است؛ نمادی تلقی می‌شود  برای  افتخار. بی خود نیست که به زیکو، پله سفید می‌گویند.یک پله با رنگ پوستی متفاوت مقابل پله اورجینال.46 گل در 71 بازی ملی پله سفید را به چهارمین گلزن برتر تاریخ برزیل تبدیل کرد اما در عرصه باشگاهی، بیشتر اوقات نفر اول بود.

رهبر ملت مانگائو

وقتی سال 1971 در 18 سالگی دوران حرفه ای را فلامینگو  شروع کرد،طولی نکشید که رهبر شد.آنقدر زیبا بازی می‌کرد که لقب «رهبر ملت مانگائو» را دریافت کرد. 4 میلیون دلار اودینزه برای او جذاب‌تر  از پیشنهادهای رم و میلان بود. بزرگان فوتبال ایتالیا هم بیکار نشستند. آن‌ها فدراسیون فوتبال ایتالیا را تحت فشار قرار دادند تا مانع امضای قرار داد شوند. طرفداران اودینزه بر ضد آنچه مافیای شمال و همراهی فدراسیون نامیدند، راهپیمایی کردند و عاقبت زیکو از آن اودینزه شد.اگر پلاتینی با 6 بازی و یک گل زده بیشتر، آقای گل  فصل 1983-1982 را از چنگ زیکو درآورد در عوض زیکو سال 1983 به انتخاب ورلد ساکر، مرد سال جهان شد. آسیب دیدگی ها مداوم  او را به فلامینکو برگرداند. دسامبر 89 در داربی فلا- فلو،  اولین گل فلا و آخرین گل دوران فوتبالش در این تیم را زد.دومین بازیکن باسابقه و بهترین گلز ن تاریخ فلامینگو  2 ماه بعد از  آن پیروزی تاریخی 5- صفر فلامینکو در یک بازی رسمی با حضور ستاره‌هایی مثل والدانو، کمپس، برایتنر، رومنیگه و فالکائو از  فلامینگو خداحافظی کرد.زیکو مدت کوتاهی اعلام بازنشستگی کردو در نهایت ورزیر ورزش اولین رئیس جمهور منتخب از زمان  پایان دیکتاتوری شد.

 مرد خاص

تعاملات ورزشی او، مقوله اقتصاد فوتبال در برزیل را جا انداخت. از کناره گیری پشیمان شد. به ژاپن رفت و در اولین سال‌های حرفه‌ای  شدن فوتبال در دیار آفتاب تابان لقب خدای فوتبال را به دست آورد. مجسمه ای که از او، بیرون ورزشگاه کاشیما ساخته شده ، پاداش تلاش‌هایش برای وارد کردن نام  آنتلرز در جغرافیای فوتبال ژاپن است. خدای فوتبال باشگاهی، ناخدای عرصه ملی بود. وقتی بعد گلزنی به آرژانتین در مقدماتی المپیک 1972، کنار گذاشته شد به پدرش گفت از شدت ناراحتی از فوتبال خداحافظی می‌کند اما ماند.در جام جهانی 1978 ضربه کرنر مستقیم را درون دروازه سوئد قرارداد اما وقتی توپ بین زمین و هوا بود، داور سوت پایان را  زدو گل را نپذیرفت. هم تیمی فالکائو، سوکراتس، سرزو و  جونیور در جام جهانی 1982، 4 گل زد اما همراه زیباترین بازنده تاریخ از ایتالیای روسی شکست خورد. 4 سال بعد آسیب دیدگی مانع درخشش  آرتور در جام مارادونا شد. وسط بازی تاریخی یک چهارم نهایی با فرانسه پنالتی از دست داد و هر چند در ضربات پنالتی جبران کرد اما سوکراتس و جولیو سزا، خرابکاری کردند و آخرین فرصت زیکو از دست رفت. او آنقدر  به اودینزه علاقه داشت که یک سال بعد از بازجویی به دلیل نپرداختن مالیات دوران حضور در ایتالیا، بازی خداحافظی ازتیم ملی را در  ورزشگاه فریولی و مقابل  منتخب ستارگان جهان انجام داد. بعد از بازنشستگی هم  بی خیال فوتبال نشد و با زدن 12گل ، جام جهانی فوتبال ساحلی درسال 1995 را برای برزیل به ارمغان آورد. مشاور کاسیما آنتلرز هم شد. سال 1996 یک مدرسه فوتبال و سال 1999 یک باشگاه در برزیل تاسیس کرد. او مربیگری را  از تیم ملی ژاپن شروع کرد.سبک برزیلی، مردان زیکو  را به جام جهانی 2006 رساند اما با وجود همه خوش بینی‌ها، زیکو پس از 2 شکست و یک تساوی ژاپن، استعفا داد و سرمربی فنرباغچه شد. قهرمانی در لیگ و رسیدن به یک چهارم نهایی فصل 2008-2007 لیگ قهرمانان او را به «کینگ آرتور» ترک ها تبدیل کرد. شرایط نامساعد در بنیاد کار، زسکا مسکو، المپیاکوس و تیم ملی عراق هم تکرار شد. این اواخراحساس می کرد تنها جای امن و باثبات، کانون خانواده‌اش است.؛ همان خانواده‌ای که پله سفید، فرزند ششم آن است؛ خانواده ای با یک پدر که در 10 سالگی از پرتغال به برزیل مهاجرت کرد. زیکو از وقتی با ساندرا ازدواج کرد ازخانواده دور شد. حالا هر روز عصر وقتی 3 بچه آن‌ها، آرتورجونیور، تیاگو و برونو از فوتبال و مدرسه برمی گردند، او خودش را مرور می کند؛ روزهایی را که لذتی بی پیرایه به فوتبال هدیه می‌داد.