به گزارش "ورزش سه"، کم نیستند کسانی که حضور کیروش در فوتبال ایران را لطف این مربی به ایران میدانند. کسانی که اعتقاد دارند او از پیشنهادات رنگارنگ گذشته و به خاطر ایران آنها را رد کرده و بلافاصله پس از جدایی از ایران هم او را روی هوا خواهند برد. اما لازم به یادآوری است که کیروش زمانی که پذیرفت سرمربی ایران شود، حدود ده ماه بود که بیکار مانده بود. پس از حذف پرتغال در جام جهانی ۲۰۱۰ آن هم در شرایطی که این تیم با داشتن کریس رونالدو فقط موفق به باز کردن دروازه کرهشمالی شد، اختلافات او با فدراسیون پرتغال باعث شد تا او از کارش بیکار شود.
انتقادات صریح رونالدو به عنوان کاپیتان پرتغال از کیروش نشان داد که اوضاع چندان تحت کنترل این مربی نبوده است. کیروشی که از لحاظ فنی مربی برجستهای محسوب میشد پس از ناکامیهای متوالی در قامت سرمربی آفریقای جنوبی، رئال مادرید و تیم ملی پرتغال، اعتبارش را برای نفر اول بودن تا حدود زیادی از دست داده بود و از طرفی اخلاق بد او که سابقه درگیرشدن با فدراسیون آفریقای جنوبی، امارات وپرتغال را داشت، مزید بر علت شده بود تا تردیدها برای همکاری با او زیاد شود.
در چنین شرایطی در بهمن ۱۳۸۹ پیشنهاد ایران به دست کیروش رسید و او به تهران سفر کرد و در حالیکه همه چیز آمادهی بستن قرارداد با او بود، به یکباره با ارسال ایمیلی به فدراسیون از پذیرفتن سرمربیگری ایران انصراف داد. در آن زمان اوضاع سیاسی در تهران چندان آرام نبود و همین باعث شد تا رسانهها این موضوع را دلیل انصراف کیروش از پذیرفتن سرمربیگری تیم ملی بدانند. گمانهزنی رسانهها باعث شد تا دولت به طور جد به دنبال بستن قرارداد با کیروش باشد و بلاخره در سال ۹۰ کیروش با قراردادی که ارزش آن بیشتر از مقدار توافق شده اولیه بود سرمربی ایران شد. برخی دلیل آن انصراف اولیه کیروش را حربهای برای بالا بردن مبلغ قراردادش بدانند. همان زمان و پس از انصراف اولیه کیروش، برخی خبر از پیشنهادات تیمهای دیگر به کیروش دادند و فکر اینکه او سه ماه بعد به ایران بازگردد را نمیکردند. اما کیروش به ایران بازگشت چون پیشنهاد بهتری از پیشنهاد ایران نداشت.
کیروش نزدیک به شش سال است که سرمربی ایران است. این فرصت شش ساله به هیچ مربی در تاریخ ایران داده نشده است. جز حسین صدقیانی که به عنوان اولین سرمربی تیم ملی ایران ۱۰ سال عهدهدار این سمت بود، فوتبال ایران هیچ سرمربی به اندازه کیروش بر روی نیمکت تیم ملیاش ندیده است. سوال اینست که اگر قرار نبود که کیروش پس از شش سال تیم ملی ایران را به جایگاه کنونیاش برساند، پس دیگر چه دلیلی بر آوردنش بود؟ شش سال زمان کمی است برای یک مربی تا حداقل یک صعود بی دغدغه به جام جهانی به ما هدیه کند؟ گیریم که جام ملتها را از دست داده باشیم، اما واقعا پس از شش سال سرمربیگری، بردن قطر و ازبکستان نباید بدیهیترین کار ممکن باشد؟
کارلوس کیروش پس از جام جهانی در مصاحبهای با عادل فردوسیپور گفت که حضور در این جام جهانی برای او بسیار مهم و حیاتی بوده است. چرا که پس از اختلافات با فدراسیون پرتغال، حضور مجدد برای او در جام جهانی نوعی اعاده حیثیت محسوب میشد. نباید فراموش کرد که این تیم ملی فوتبال ایران بود که این فرصت را در اختیار کیروش داد. فرصتی به اضافه چند میلیون دلار ناقابل. اما کیروش و حامیانش به گونهای برخورد کردهاند که انگار فقط این فوتبال ایران است که مدیون اوست و این لطف یک طرفه کیروش به فوتبال ما بوده که شش سال از پیشنهادات رنگارنگ خود گذشته و به عشق مردم ایران در این کشور ماندگار شده است! در حالی که کیروش یک مربی حرفهای است و مطمئنا اگر پیشنهادی بهتر از ایران داشت عمر حضورش در کشورمان به شش سال نمیرسید.
مخلص کلام اینکه قدری مناعت طبع هم برای ما ایرانیها بد نیست. ما از کیروش ممنونیم که وظیفهاش را خوب انجام داده و تیم ملی ما را صدرنشین دور رفت مقدماتی جام جهانی کرده است(گفتیم وظیفه و نه لطف و نه معجزه) اما این را هم بداند که فوتبال ایران که شش سال به او فرصت داده حداقل انتظارش هم همین بوده است. او نمیتواند و حق ندارد به خاطر این موضوع دائم بر سر ما منت بگذارد. ضمن اینکه جایگاهی که فوتبال ایران به او داده است را هم فراموش نکند. کجای دنیا این همه عشق و علاقه نصیبش میشد که در ایران شده است؟ کجای دنیا پس از حذف در جام ملتهای آسیا بسان یک قهرمان از او استقبال میکنند؟ این قدر که در ایران قدر و منزلت دید در کشور خودش نیمی از آن را دید؟
کیروش میتواند به جای استعفا و اعمال فشار بر فدراسیون از این طریق، برای خاموش کردن منتقدانش، یک بار به دور از غرور و نگاهی که از بالا به مربیان لیگ دارد، با آنها بر سر یک میز بنشیند. کاری که بسیار پیشتر باید انجام میداد و نداد. اما هنوز دیر نشده است. استعفا راه حل درست برای خاموش کردن برانکو و تحت فشار قرار دادن او نیست. در روزهای اخیر بارها از سوی مدیران به برانکو فرمان خاموشی داده شده. اما رابطه آسیب دیده کیروش با بخش زیادی از هواداران فوتبال از این طریق ترمیم نمیشود. کیروش عادت به جنگیدن دارد و قصدش، از میدان به در کردن برانکوست. اما برانکو دکتر اسدی دبیر کل فدراسیون و امیر عابدینی نیست. ادامه این جنگ نه تنها برانکو که کیروش را هم خواهد سوزاند.
نویسنده: حجت شفیعی