دوره تازه قلعه نویی (یادداشت روز)

دوره تازه قلعه نویی (یادداشت روز)

به گزارش "ورزش سه"، سنت مربیگری در ایران به خصوص در فوتبال، برگرفته از رابطه استاد و شاگردی در فرهنگ مشرق‌زمین است. رابطه‌ای که بر مبنای احترام یک‌طرفه شاگرد به استاد بوده و استاد حق بسیاری از رفتارها را با شاگرد خود دارد. در چنین فرهنگی استاد خوب بیشتر یک «دیکتاتور دلسوز» است که تمامی خواست و قوانین خود را با نیت پرورش مناسب شاگرد، بر او تحمیل می‌کند و از کمترین انعطافی در تغییر اصولش به نفع شاگرد برخوردار است.

مربیان فوتبال در ایران طبق یک سنت نانوشته اغلب از این فرهنگ استاد-شاگردی در مواجهه با بازیکنان خوداستفاده می‌کردند و تازه چند سالی‌ست که کمی رفتارها و اصول مدیریتی مدرن‌تر در رابطه مربی و بازیکن مورد استفاده قرار می‌گیرد. زمانی ایده‌آل مربیان فوتبال ایرانی تبدیل شدن به یک علی پروین دیگر بود. مربی‌ای که جذبه و اقتدارش در مواجهه با بازیکنان همواره زبانزد بوده است. کسی که سال‌ها مثالی برای یک مربی مدیر و مدبر بود که می‌توانست حاشیه‌های تیمش را به خوبی مدیریت کند. هر چند همین پروین نیز در مواجهه با ستاره‌های یاغی اواخر دهه هفتاد در مواردی به مشکل برخورد اما احاطه او و کاریزمایش در میان بازیکنان همیشه آرزوی دیگر مربیان بوده است. امیر قلعه‌نویی یکی از این مربیان بود که پس از همکاری با پروین در تیم‌ملی در قالب بازیکن، سبک و شیوه‌ی رفتاری و مدیریتی این مربی را سرلوحه خود قرار داد و سعی کرد همان دیکتاتوری شود که حرف اول و آخر را در تیمش بزند و به هنگام عصبانیتش هیچ بازیکنی جرات نگاه کردن به چشمان او را نداشته باشد.

  قلعه نویی با این شیوه و طرز تفکر پا به عرصه مربیگری گذاشت و برای این‌که بتواند کاریزما و اقتدار خود را بر تیمش اعمال کند، برخی از بازیکنان باتجربه و یاغی استقلال را در سال‌های اولیه مربیگری‌اش کنار گذاشت. او با این شیوه چند جام کسب کرد اما در دو فصل آخر سرمربیگری‌اش در استقلال، با ستاره های تیمش به مشکل برخورد. نکونام، آندو و رحمتی سه تن از شاخص‌ترین بازیکنان استقلال بودند که در مقاطع متفاوت زمانی، با قلعه‌نویی به اختلاف برخوردند و مجبور به ترک استقلال شدند. این ستاره‌های نامی دیگر مثل بازیکنان سابق نبودند که در مقابل فریادهای قلعه‌نویی در رختکن ساکت بمانند و سر به زیر بیندازند.

چالش‌های به وجود آمده بین قلعه‌نویی و برخی از بازیکنان استقلال در فصل‌های آخر مربیگری‌اش در این تیم، باعث شده تا این مربی در برخی رفتارهای خود تجدیدنظر کند و اگرچه هنوز بسیاری از شاخصه‌های رفتاری‌اش در مواجهه با بازیکنان را حفظ کرده اما سعی کرده است تا انعطاف‌پذیری بیشتری به خرج دهد و بیشتر به بازیکنانش نزدیک شود. قلعه‌نویی قبلا نشان داده بود که روش‌های خاص خود را برای احیای بازیکنانی که دچار مشکل روحی روانی شده‌اند دارد و اعتقاد زیادی نیز به مسائل روحی روانی دارد. او همانند پروین به شوک‌های داخل رختکن اعتقاد دارد و با گذشت زمان و کسب افتخارات آن کاریزمای لازم را همانند پروین در مواجهه با بازیکنان به دست آورده است. حالا او بهتر و مفیدتر و بدون نیاز به تقلید از روش‌های سنتی، از کاریزمای واقعی خود و نه کاریزمای ساختگی که در سال‌های اول مربیگری‌اش سعی می‌کرد با نشان دادن یک شخصیت دیکتاتور گونه، آن را بسازد، استفاده می‌کند تا تیمی پرستاره همچون تراکتورسازی را مدیریت کند. نحوه برخورد او با کرار و محمد ابراهیمی در هفته‌های اخیر نشان می‌دهد که او ضمن حفظ جدیتش در برخورد با بازیکن‌سالاری، راه‌حل‌های مسالمت‌آمیزتری برای اخطار و تنبیه بازیکن یافته است. همین که ابراهیمی پس از انتقادات هفته پیش قلعه‌نویی از او، پس از دادن پاس گل به سمت قلعه‌نویی می‌رود یعنی این‌که این مربی روش مناسبی برای مواجهه با بازیکنان عمدتا ستاره و باتجربه پیدا کرده است.

چندی پیش در روز تولد قلعه‌نویی، بازیکنان تراکتورسازی برای او جشنی در یکی از رستوران‌های تبریز ترتیب دادند. قلعه‌نویی اخیرا چند باری به این اقدام شاگردانش اشاره کرده و بابت داشتن چنین بازیکنانی خود را خوشبخت دانسته است. اما در کنار این نقبی هم به دوران حضورش در استقلال زده و از مقایسه این اقدام بازیکنان تراکتور به نوعی برخی از بازیکنان استقلال را به کم‌کاری و به تعبیر خودش بی‌معرفتی متهم کرده است. حتی از حرف‌های او می‌توان اعتقادش به خیانت برخی بازیکنان را استنباط کرد. او هنوز هم نتوانسته اتفاقاتی که در دو فصل آخر حضورش بر سر اختلاف با چند بازیکن تیمش افتاد را فراموش کند و هنوز هم نمی‌خواهد درصدی تقصیر در بروز آن اختلافات را سهم خودش بداند. اما به‌نظر می‌رسد آن اتفاقات تاثیرش را در ناخودآگاه این مربی گذاشته است و باعث شده تا او تغییراتی در سبک مربیگری‌اش انجام دهد. بخشی از این تغییرات شامل موارد فنی نظیر استفاده از دستیاران بادانش به‌جای استفاده از دستیارانی که تنها مجیز او را می‌گفتند و بخشی در نوع مدیریتش در برخورد با بازیکنان و هواداران تراکتور بوده است.