مردم سوریه برای دمی و دقیقه ای و ساعتی داعش و بمب و آوارگی را فراموش کردند و برای بازیکنانشان مرحبا فرستادند. ایران بازهم به داد سوریه رسید. این بار نه در میدان جنگ، در میدان صلح و دوستی. در زمین فوتبال.
به گزارش کاپ ، قریب به 24 ساعت از جدال سوریه و ایران می گذرد. دیداری که در تاریخ رقابت های این دو تیم، هایلایت شد. رقابتی که بدون شک از آن یاد می شود. اصلا بازی عجیبی بود. ورزشگاه توانکو عبدالرحمان شهر سرمبان، به راحتی و با شایستگی می تواند به عجایب هفتگانه اضافه شود. ورزشگاهی که شگفتانه های زیادی داشت. از حمله موش های خیابانی پس از سیل وحشتناک تا زمینی که بیشتر شبیه شالیزار بود تا یک زمین فوتبال و اتاق کنفرانس مطبوعاتی که در چند قدمی آشپزخانه بود و ...
با همه این اتفاقات، دیدار سوریه و ایران گلی در بر نداشت. اصلا در آن زمین کاری نمی شد کرد. هر دو تیم زیر توپ زدند. سخت باهم تا سر حد گلاویز شدن رفتند. برای هر توپ جنگی سر می گرفت. تعصب مثال زدنی بازیکنان دو تیم، عیان بود. شاگردان کی روش با دست های منقش به پرچم سه رنگ ایران و کاپ جام جهانی سودای جهانی شدن دوباره را در سر می پروراندند و برای رسیدن به پیروزی، لحظه به لحظه حریص تر می شدند. کاری به گل و لای و باران و ... نداشتند. دژاگه و جهانبخش فقط دو دقیقه نیاز داشتند تا لباس سفیدشان را به لباس سر تا پا گل تبدیل کنند. مردان ایمن الحکیم هم اهداف ویژه ای داشتند. آنها به هر طریقی و با هر شیوه ای می خواستند برای مردم جنگ زده شان، پیام آور شادی باشند. ولو برای چند ساعت. آنها می خواستند سینه شان را ستبر کنند و به مردمشان بگویند مقابل بهترین تیم حال حاضر اسیا سر خم نکردند و یک امتیاز احلی من عسل کسب کردند.
به هر سبک و روش و شیوه ای بود، سوری ها آن امتیاز را گرفتند. پس از بازی، شادی و سرور عجیبی در این کشور به وجود آمد. مردم برای دمی و دقیقه ای و ساعتی داعش و بمب و آوارگی را فراموش کردند و برای بازیکنانشان مرحبا فرستادند. ایران بازهم به داد سوریه رسید. این بار نه در میدان جنگ، در میدان صلح و دوستی. در زمین فوتبال.
بازیکنان سوریه حالا قهرمانانه و سرخوش از این نتیجه بزرگ مقابل ایران، در صفحات مجازیشان خدا را شکر می کنند و شاید چند سال بعد ماجرای مقاومت 90 دقیقه ایشان مقابل شاگردان کی روش را برای فرزندانشان تعریف کنند و قصه شب کودکان خود را با بازی سوریه و ایران روز بیست و پنجم ابان زینت می دهند.
تصاویر زیر را مشاهده کنید. بازیکنان سوریه از احمد الصالح تا علی الشبلی و محمود المواس و .... همه از تساوی مقابل ایران راضی هستند و خوشحال. آنها یک امتیاز بازی با ایران را همچون برد می بینند. مردم سوریه در صفحات مجازی برای بازیکنانشان لقب سازی کرده اند. به عمر میدانی لقب جلاد و گلادیاتور داده اند و عمرخریبین را ستایش می کنند و از رشادت های ابراهیم عالمه، دروازه بان مکارشان می گویند.
بله. شاگردان کی روش سرتر بودند. بهتر بودند. سوریه در دقایقی جوانمردانه بازی نکرد. داوری هم به کمکشان آمد و زمین و زمان با آنها بود اما هر چه بود و هر اتفاقی افتاد؛ مردم سوریه برای چند ساعت تنها دغدغه شان، حفظ جان و خانه و کاشانه نبود. معجزه فوتبال آنها را کمی خنداند...