گفت وگو با عباس بهروان، گزارشگر قدیمی تلویزیون

گفت وگو با عباس بهروان، گزارشگر قدیمی تلویزیون

به گزارش "ورزش سه" عباس بهروان، گزارشگر قدیمی صدا و سیما که صدایی زیبا و چهره ای مهربان داشت، سال ها است دیگر فعالیت خاصی در این عرصه ندارد. او صبح امروز با حضور در برنامه "حالا خورشید" با رضا رشیدپور به گفت وگو نشست که صحبت هایش را در ادامه می خوانید:

تصادف مهیب

قبل از سال 1381 من سال ها از اصفهان به تهران آمدم، برنامه اجرا کردم و برگشتم. ایام غریبانه می گذشت و من گاها نمی دانستم شب ها باید کجا بخوابم. 30 سال آمدم و رفتم تا اینکه در 26 شهریور 1381 در حین ماموریت راننده محترم به جای آوردن ما به تهران، ما را زیر تریلی بردند. 59 روز در کما بودم و با دعای خیر مردم برگشتم.

مجلس ترحیم!

آن روزها خیلی از مطبوعات درباره ام چیزهایی نوشتند که مکدر شدم. تیترهای مختلفی منتشر شدند که یکی از دوستانم آن تیترها را جمع آوری کرده بود. یکی از آن ها نوشته بود که "مجلس ترحیم بهروان به زودی برگزار می شود." بعد از آن داستان خانواده ام دیگر نگذاشتند در کار اجرا فعالیت کنم.

خیلی ها حالم را نپرسیدند

در این سال ها انتظار داشتم خیلی ها تماس بگیرند و بگویند حالت چطور است. البته برخی پیوسته مرا مورد محبت قرار دادند که جای قدردانی دارد. بعضی ها هنوز هم زنگ می زنند. مثلا آقایان خسروی وفا و یزدانی خرم که مدام پیگیر وضعیتم هستند. یکی دیگر از کسانی که مدام پیگیر وضعیتم بود، زمانی رییس گروه ورزش شبکه سوم سیما است.

تشکر از خانواده

از همسر نازنینم تشکر می کنم. او از یک خانواده ورزشی است و واقعا برای من شاهکار کرده است. دو پسر دارم که از آنها خیلی راضی هستم. البته متاسفانه این دو پسرم بیکار هستند. هر دو هم مجرد هستند.

خاطرات جالب

تلویزیون برای من همه اش خاطره است چون تلویزیون راه زندگی کردن را به من یاد داد. خاطره ای از جام جهانی 90 ایتالیا دارم که تمام گزارش ها رو تنهایی گفتم، در حالی که آن زمان نه اینترنتی بود و نه فضای مجازی برای به دست آوردن اطلاعات. فقط کیهان ورزشی و دنیای ورزش را پیگیری می کردیم. خاطره دیگرم مربوط به زمانی است که حسین رضازاده به مسابقات المپیک سیدنی رفت. من رکوردهای رضازاده را می دانستم و قطعا مدال می گرفت. به همین خاطر هماهنگ کردیم که مادرش را روی خط بیاوریم. حسین رضازاده و مادرش روی خط و من هم بودم. مادر رضازاده با حالت عجیب حسین را صدا زد و گفت بدبختی ما تمام شد. فردای آن روز یک روزنامه ورزشی نوشت: «بهروان اشک مردم را در آورد».

قدر پیشکسوتان را بدانیم

چه خوب است قدر پیشکسوتان را بدانیم. این سرمایه های گرانبها تجربیاتی دارند که باید از آن استفاده شود. چه خوب است تا وقتی پیشکسوتان هستند از آنها قدردانی کنیم و برایشان یک شاخه گل ببریم، نه وقتی از پیش ما رفتند تاج گل به مراسم ببریم.

بهروان در پایان، نظرش را درباره تصویر برخی گزارشگران و مجریان سیما بیان کرد.

عادل فردوسی پور: نمک است برای برنامه ها. او سر سفره پدر نان خورده است.

مزدک میرزایی: سالم، بی ادعا و مظلوم.

اسکندر کوتی: از رفقای قدیمی ام در باب گزارش که به حق واقعی اش نرسید.

پیمان یوسفی: با احترام و مودب در کار.

احسان علیخانی: از جمله کسانی است که صداقت در اجراهایش وجود دارد و من شیفته برنامه هایش هستم.

بهرام شفیع: دنیای معرفت و انسانیت. هنوز زنگ می زند و حالم را می پرسد. رفیق درجه یک است.

عطا الله بهمنش: با صدای جادویی خود ورزش را به خانواده ها برد.