وبسایت رسمی برنامه نود - آرسنال در هفته های اخیر تبدیل به یک تیم توقف ناپذیر شده و ضمن کسب نتایج فوق العاده، بازی های بسیار خوبی را از شاگردان آرسن ونگر شاهد هستیم. هواداران آرسنال پس از مدت ها یک تیم سرحال و آماده دارند که یادآور روزهای اوج توپچی ها با زوج رؤیایی دنیس برگکمپ-تیری آنری است. به راستی چگونه زوج مسوت اوزیل-الکسیس سانچز به همان سطحی رسید که قبلاً برگ کمپ و آنری تجربه کرده بودند؟
در آرسنال ورژن 2016، مسوت اوزیل و الکسیس سانچز سرانجام انتظارات به حق هواداران را محقق کرده و تبدیل به یک زوج رؤیایی شدند که تقریباً همان وظایف زوج هلندی-فرانسوی را بر عهده داشته و به خوبی انجام می دهند. انتقاد همیشگی هواداران آرسنال (حتی آنهایی که آنتی ونگر نیستند) این بود که چرا از توانایی هایی شگرف اوزیل و الکسیس استفاده بهینه ای نمی شود؟ بالاخره «آقای پروفسور» موفق شد تا این دو فوق ستاره را در تیمش جا بیندازد. اما چطور؟
بازگشت به 2-4-4
برای پاسخ به این پرسش، باید یک یا دو نمونه از بازی های اخیر آرسنال را انتخاب و آن را مورد تحلیل و بررسی قرار بدهیم. شاید بهترین مثال، همان برد 3-0 مقابل چلسی باشد که اوج هنرنمایی شاگردان ونگر بود. شکست چلسی پس از 5 سال، تنها عامل برجسته برای توپچی ها نبود بلکه در آن بازی، یک شکوفایی تاکتیکی در تیم آرسنال ظهور کرد و استمرار یافت. حتماًٌ «شکست ناپذیرها» را به خاطر دارید، همان تیم آرسنال که بدون حتی یک باخت قهرمان لیگ برتر شد. ونگر در آن فصل، از سیستم 2-4-4 استفاده می کرد و یک تیم شناور با رویکرد هجومی ولی دارای یک هسته مقاوم در میانه زمین ساخته بود. بعد از حماسه «شکست ناپذیرها»، نوبت کابوس «سال های بی ثمر» شد، سال هایی که آرسنال روی کاکُل سسک فابرگاس و سیستم 3-3-4 می چرخید اما ونگر پس از چند سال، تصمیم به تغییر تاکتیک و استفاده از سیستم 1-3-2-4 گرفت که برای هواداران آرسنال در سال های اخیر بسیار آشنا به نظر می رسد.
آن طور که به نظر می رسد، آرسن ونگر تصمیم گرفته که در این فصل دوباره به همان ایده های قدیمی اش بازگردد. الکسیس سانچز ذاتاً یک مهاجم نیست ولی ذائقه فوتبالی این ستاره شیلیایی، از یک رویکرد تهاجمی بالذات برخوردار است. این بازیکن مستعد قادر به بازی در هر نقطه ای از یک سوم زمین حریف بوده و توانایی بازی کردن به عنوان مهاجم مرکزی تا حضور در کناره های زمین یا حضور در پشت مهاجم را دارد. قابلیت تمام کنندگی الکسیس نیز قابل تحسین می باشد زیرا تیری آنری بهترین گلزن تاریخ باشگاه آرسنال طی 100 بازی نخست با پیراهن این تیم، 48 گل زده بود و الکسیس سانچز نیز طی 100 بازی برای آرسنال، 47 بار دروازه تیم های حریف را گشوده است.
مسوت اوزیل در این سیستم آرسنال، بیشتر نقش مهاجم دوم را دارد تا نقش «یار شماره 10». وظیفه اصلی اوزیل این است که به عقب هم سر زده و با پاس های سریع و زیبای خود، رابط بین خط هافبک و خط حمله آرسنال بوده و این ارتباط بین خطوط را تسهیل کند.
یکی دیگر از بازیکن های مهم در فاز هجومی آرسنال، آلکس آیوبی است، یک جوان نیجریه ای که همچون دایی اش جی جی اوکوچا، استعداد فوق العاده ای داشته ولی کمتر کسی درباره او صحبت می کند. آیوبی نیز قادر به بازی در کلیه نقاط پشت مهاجم بوده و تئو وولکات در نقش بال، مهاجم کناری و یا مهاجم مرکزی ظاهر می شود. بنابراین دست ونگر برای بازی گرفتن از عناصر هجومی تیمش بسیار باز است.
سیستم آرسنال عملاً 2-4-4 نیست!
دو مهاجم آرسنال در اغلب موارد نقش زوج کلاسیک در خط حمله را ایفا نمی کنند. اوزیل در فضای بین فاز دفاعی و فاز هجومی قرار می گیرد، سانچز نقش 9 کاذب را داشته و مدام در حال تغییر موقعیت با سایر عناصر تهاجمی تیم است.
گل دوم توپچی ها مقابل چلسی دقیقاً حاصل همین جا به جایی های زوج خط حمله آرسنال و حضور آنها در خط هافبک بود. در این شرایط، مدافعان حریف ناخودآگاه گیج شده و دقیقاً نمی دانند که باید روی کدام بازیکن آرسنال مارک کنند و به همین دلیل، فضای مناسبی در کناره های زمین برای دو مدافع کناری آرسنال یعنی ناچو مونرئال و هکتور بیرین فراهم می شود.
اوزیل که سرعت و جهت بازی تیمش را تنظیم می کند و آیوبی در این مواقع، به او ملحق شده و فضایی بسیار مناسب برای هکتور بیرین فراهم می شود. سانتر بیرین برای وولکات که در این صحنه، در موقعیت مهاجم حضور دارد و نهایتاً یک گل برای آرسنال.
پپ گواردیولا سیستم های بازی را صرفاً شبیه شماره تلفن ها دانسته و معتقد است که ترتیب این اعداد به هر سیستمی معنا می بخشد. اگر چه آرسنال اسماً 2-4-4 چیده می شود ولی در این صحنه، آرایش 3-1-3-3 دارد. برای اجرای چنین سیستمی حتماً باید بازیکن های تکنیکی و تاکتیک پذیر داشته باشیم که از این حیث، با حضور آیوبی، اوزیل و الکسیس دست آرسن ونگر بسیار باز است.
برگ کمپ + آنری = اوزیل + سانچز
شباهت زیادی بین تیم کنونی آرسنال با تیم رؤیایی موسوم به «شکست ناپذیرها» وجود دارد. نمی دانیم که این شباهت یک امر تصادفی بوده یا ونگر آگاهانه به دنبال بازآفرینی همان آرسنال رؤیایی است. «شکست ناپذیرها» نیز از سیستم 2-4-4 استفاده کرده و تیری آنری همیشه از جناح چپ به سمت مرکز حرکت می کرد تا با تغییر نقش، به عنوان مهاجم مرکزی و تمام کننده ظاهر شود. دلیل موفقیت آنری این بود که همیشه فضای مناسبی برای حرکت و دریافت توپ در کناره های زمین برای وی به وجود می آمد.
روبرت پیرس دقیقاً در جایی بازی می کرد که الکس آیوبی حضور دارد و فردی لیونبرگ نیز در پست تئو وولکات. اگر به دنبال معادل دنیس برگ کمپ هستید، باید بگوییم که مسوت اوزیل وظایف او را بر عهده دارد. اگر چه اوزیل به اندازه برگ کمپ گل نمی زند ولی مدیر اصلی تیمش برای خلق موقعیت های گلزنی بوده و یک بازیساز تهاجمی است. در این صحنه، سانچز در جناح چپ، اوزیل در موقعیت بازیساز در میانه زمین و وولکات در جناح راست حضور دارند اما سانچز در حال دویدن از چپ به سوی محل استقرار مهاجم مرکزی است، اوزیل تا فضای بین مدافعان و هافبک ها عقب رفته و وولکات در کمال فداکاری اقدام به سانتر می کند.
درک تاکتیکی مهاجمین
یکی از ویژگی های بارز برگ کمپ این بود که وقتی پاتریک ویرا، روبرت پیرس، خوزه آنتونیو ریس یا فردی لیونبرگ جلو می آمدند، به عمق بیشتری می رفت و برعکس. تشخیص چنین تغییر موقعیتی در زمین بازی، صرفاً به میزان درک و هوش بازیکن بستگی دارد. در بازی مقابل بازل، یک پاس سرعتی به تئو وولکات در جناح راست رسید ولی هکتور بیرین که اساساً یک مدافع راست یا بال راست محسوب می شود، خودش را به سرعت به محلی رساند که مختص پست «یار شماره 10» است. الکسیس سانچز هم از سمت چپ به مرکز اضافه شده و فضای بسیار خوبی را در مقابل آخرین مدافع بازی در اختیار دارد.
پاس وولکات به قدری خوب بوده که مدافعان حریف قادر به قطع آن نیستند، سپس سانتی کازورلا که اساساً یک هافبک عقب محسوب می شود، تا موقعیت «یار شماره 10» پیش می آید یعنی همان موقعیتی که توسط مسوت اوزیل خالی شده است. فوتبال شناور یا سیال که می گویند یعنی همین!
رمزگشایی از شکوفایی تئو وولکات
اوزیل، الکسیس و آیوبی غالباً متمایل به جناح چپ زمین هستند و به همین دلیل، تمرکز مدافعان حریف روی آنها در این ناحیه از زمین موجب می شود که جناح راست خط دفاعی آنها خالی شده و بهترین فضا برای تئو وولکات در سمت راست فراهم گردد. با استفاده از همین فضای مناسب، وولکات خودش را از سمت راست به موقعیت مهاجم مرکزی رسانده و در نقش گلزن ظاهر می شود. خیلی جالب است که آرسنال در فصل گذشته یک مهاجم کلاسیک شماره 9 یعنی اولیویه ژیرو را بازی می داد ولی در خط حمله مشکل داشت، حالا آرسنالی ها یک مهاجم کلاسیک درون زمین ندارند اما خط آتش و قدرت گلزنی آنها بسیار ستودنی است.
گل نخست آرسنال مقابل بازل، فضایی که الکسیس در جناح چپ یعنی همان ناحیه دلخواه تیری آنری در اختیار دارد. اوزیل می بیند که بهترین فضای ممکن در جناح راست برای وولکات موجود است و در نهایت از همین فضای مناسب و حرکت وولکات از راست به مرکز، دروازه تیم بازل باز می شود.
در صحنه گل دوم آرسنال به بازل، هیچ بازیکنی در خط حمله آرسنال حضور ندارد. به فضای مناسب در سمت راست برای بیرین و همچنین جایگزینی الکسیس سانچز در پست اوزیل یعنی یار شماره 10 توجه کنید. اگر سانچز جلو برود، اوزیل می تواند به داخل آن فضا حرکت کند و در غیر این صورت، اوزیل به دنبال یک مکان مناسب برای ارسال پاس رو به عقب خواهد بود. سانچز در فضای 9 کاذب پشت سر مهاجم باقی ماند تا به عنوان رابط با وولکات عمل بکند. به فضای پیش روی وولکات و انتخاب صحیح سانچز در سپردن توپ به وی توجه کنید.
2-4-4 شناور، تغییر پیوسته پست های تهاجمی بین بازیکن ها و حرکت به داخل فضاهای بین لایه های دفاعی حریف رمز موفقیت تاکتیکی آرسنال است و رویکرد آنها شباهت زیادی به شاکله هجومی لستر سیتی در فصل گذشته دارد. «شکست ناپذیرها» هم اسماً 2-4-4 بازی می کردند ولی در زمین با توجه به تغییر موقعیت بازیکن ها و پوشش یکدیگر در امور هجومی، عملاً 3-3-1-3، 4-2-4 یا 4-2-2-2 پیاده می شد. بدون شک، آن تیم رؤیایی و شکست ناپذیر آرسنال قابل تکرار نیست ولی اگر آرسنال بتواند تعداد بازی های نه چندان خوبش همچون مسابقه با برنلی و میدلزبورو را کاهش بدهد، قادر به تکرار قهرمانی آن تیم «شکست ناپذیرها» خواهد بود حتی اگر نتواند کپی برابر اصل آنها شود.
جی جی بول (دیلی تلگراف)
4464