لیورپول-منچستریونایتد؛ صفر-صفرِ خوب

لیورپول-منچستریونایتد؛ صفر-صفرِ خوب

به گزارش "ورزش سه"، چرا کسی که در کودکی دست توی دست پدرش، وارد استادیومی مثل اولدترافورد یا انفیلد می‌شود، وارد جهانی می‌شود که بسیاری بیرون از آن مانده‌اند  و ناتوان از درک آن جهان. یادداشت نویل، یک ترجیع‌بند داشت؛ اینکه حس بدش به لیورپول، با کلمه «نفرت» توصیف نمی‌شود. چیزی فراتر و متفاوت از نفرت است. بخش حماسی‌اش: آنجا که نویل برای ما توصیف می‌کند که چگونه پس از 90 دقیقه ناسزا شنیدن از هواداران لیورپول، در یکی از رویارویی‌های یونایتد-لیورپول، با گل دقیقه 90 ریو فردیناند، دوان دوان رفته(یعنی نویل رفته) به سوی هواداران لیورپول و برایشان مشت گره کرده است. و اینکه هرگز در زندگی‌اش این لحظات و این برون‌ریزیِ خشم و احساس درونی را فراموش نکرده و از انجام این کار که برایش جریمه هم در پی داشته، پشیمان نشده است.

همین یادداشت نویل کافی بود تا سطح ترشح ادرنالین خون بسیاری از هواداران یونایتد و لیورپول در استانه بازی انفیلد بالا برود. یکی از نویسندگان انگلیسی دیروز نوشت: «سطح فشار و کیفیت تاکتیکی بازی، متناسب با حال و هوای پیش از مسابقه نبود و این بازی‌ای نبود که برای مدت زیادی در حافظه ما باقی بماند.» در حافظه این نویسنده و خیلی از تماشاگران شاید، اما در حافظه برخی دیگر، این بازی باقی خواهد ماند. یورگن کلوپ خودش را برای پرس از جلو اماده کرده بود اما در کل 90 دقیقه، دو مدافع میانی یونایتد به ندرت آغازگر بازی شدند.

اریک بیلی 14 و اسمالینگ 7 پاس را در کل بازی ثبت کردند. حالا تعداد پاس‌های لوورن و ماتیپ، دو مدافع میانی لیورپول، به ترتیب: 92 و 70. مورینیو نقطه شروع بازی را از نزدیک دروازه خودی و از کانال میانی، منتقل کرده بود به جایی دورتر و البته دور از کانال‌های میانی، در ‌کناره‌ها. نتیجه این کار، نامرئی شدنِ پرسینگ معروف کلوپ و لیورپول بود. در نیمه اول، لیورپولی‌ها باید زمان زیادی را صرف تقابل با والنسیا و هررا در کانال راست یونایتد یا بلیند و اشلی یانگ در کانال چپ یونایتد می‌کردند؛ آن هم در یک سوم میانی یا دفاعیِ لیورپول، و نه در جایی نزدیک محوطه جریمه یونایتد. به این ترتیب مورینیو بازی/تقابل را از مناطقِ خطرناک برای یونایتد، منتقل کرد به مناطق کم‌اهمیت؛ مناطقی که در صورت از دست رفتن توپ، یونایتد فرصت بازسازی سازماندهی دفاع‌اش را داشته باشد. برنامه دیگر مورینیو مارک کردنِ «مانه» توسط اشلی یانگ بود. تا 10 دقیقه مانده به پایان نیمه اول، این کار به خوبی انجام شد. مانه که عادت دارد از سمت راست به داخل بزند، توسط اشلی یانگ مارک شده بود(بازیکنی که در چندین تحلیل مطبوعات انگلیس، ازش به خاطر بازی ضعیف انتقاد شده بود اما یکی از ستاره‌های یونایتد، در فاز نداشتن توپ بود).

در این شرایط چیزی که قفل بازی را برای لیورپول باز می‌کرد، این بود که امره چان هافبک دفاعی لیورپول پا به توپ، حرکت طولی به سوی یک سوم دفاعی یونایتد انجام دهد، تا این حرکت، اشلی یانگ و دیگر هافبک‌های یونایتد را مجبور به جابجایی رو به کانال مرکزی کند تا مانه و دیگر نیروهای هجومی لیورپول، کمی آزاد شوند. بهترین فرصت گلزنی لیورپول روی همین برنامه ایجاد شد. زمانی که امره چان پا به توپ وارد زمین یونایتد شد و پس از چند پاس، توپ را گرفت و زیر فشار شدید مدافعان یونایتد با پای چپ ضربه زد و دخیا توپ را دفع کرد. چرا یورگن کلوپ پس از بازی گفت که «برای پیروز شدن، شجاعت کافی نداشتیم»؟ چون می‌دانست که برای باز کردن دفاع یونایتد، باید همین حرکات طولی پرریسک نیروهای مرکزی لیورپول از عقبِ زمین ادامه پیدا کند، که نکرد.

نیمه دوم، لیورپول مسلط‌تر شد، به ویژه به دلیل کاهش سرعت واکنش یونایتد در کانال‌های میانی. معمولا شکست خوردن، آموزنده‌تر از پیروز شدن است. پیروزی، پوشاننده است و باخت، افشاگر. مورینیو در این بازی شکست نخورد. شاید مورینیو شادی‌اش را مقابل بازیکنانش نشان نداده باشد اما احتمالا در مسیر رفتن به رختکن پس از بازی، مشت‌اش را برای چند ثانیه گره کرده از شادی. اما این تساوی وجدآور، یک نکته مهم را برای مورینیو روشن کرده؛ اینکه حضور پوگبا پشت زلاتان، و حضور فلینی پشت این دو بازیکن، آن هم در شبی که تیم می‌خواهد دفاع-ضدحمله‌یی بازی کند، باعث می‌شود پس از تصاحب توپ در زمین خودی، حرکت به سوی دروازه حریف بسیار کند باشد. آنچه یونایتد را در نیمه دوم زیر فشار شدید قرار داد، نه دفاع عمیق و پرتعداد، بلکه ناتوانی در حفظ توپ در زمین حریف، پس از گرفتن توپ از لیورپولی‌ها بود. دلیل: نداشتن بازیکن/بازیکنان سریع و استارت‌زننده در کانال‌های میانی. کم کم باید منتظر حضور راشفورد و/یا مارسیال در مرکز خط حمله یا پشت زلاتان باشیم.

درامِ لیگ برتر در حال پیچیده‌تر شدن است. انگار با یک سریال چند فصلی روبرو هستیم. مورینیو حالا تیم‌اش هفتم جدول است، اما پس از بازی گفته: «در این روزها چند بازی سنگین داریم، اما بعد نوبت ما هم می‌رسد که مثلا 5 بازی پیاپی را ببریم.» این بازی در حافظه ما ماند. این نتیجه صفر-صفر برای کلوپ و مورینیو خوب بود، چون درباره نقاط ضعف تیم خود نکات تازه‌ای فهمیدند، بی‌انکه تاوانِ سنگینی بپردازند.

فرزاد حبیب‌اللهی/آنالیزور تیم پرسپولیس و روزنامه نگارِ آزاد