دوباره ایران. دوباره کره. دوباره در یک گروه. دوباره سرنوشتها گره خورده. دوباره قرار است تاریخی نوشته شود. این بار قرعه به نام کدام طرف خوش رقصی می کند. تاریخ را غربی می نویسند یا شرقی؟ ایرانی یا کره ای؟
ایران و کره جنوبی. وقتی نام این دو کشور کنار هم جفت می شوند در همان لحظه اول دو موضوع، به یادها آورده می شود. یکی، سریال های کره ای و محبوبیت ویژه شان نزد ایرانی ها از امپراتورهای آب و دریا و شخصیتهای محبوبی چون جومونگ و سوسانو. و دیگری فوتبال.
اولی که رونق خود را از دست داد و بازارش را به سریال های ترکیه ای داد اما دومی روز به روز به جذابیتش افزوده می شود؛دلیلش را می توان در اصل و نسب دار بودنش جستجو کرد. فوتبال ایران و کره ماجراهای عجیبی باهم داشته اند و دارند و یحتمل خواهند داشت و سرنوشت بدجور، فوتبال این دو کشور را بازیچه خودش قرار داده است.
آغاز دیدار های ایران و کره از جام ملت های ۱۹۵۸ بود و رقم خوردن سنگین ترین شکست ایران مقابل چشم بادامی ها با نتیجه ۵-صفر. ۱۴سال بعد در تهران و جام ملت های ۷۲، با گل های کلانی و جباری جبران مافات شد و ایران به دومین قهرمانی پیاپی خود در قاره کهن دست پیدا کرد. ایام به کام ملی پوشان بود. تساوی ۲-۲ درمقدماتی جام جهانی ۷۸ و اولین صعود ایران به عنوان تنها نماینده آسیا به جام جهانی.
ورق برگشت. نوبت کره ای ها بود که خودی نشان دهند. دو باخت ۳-۰، یکی در جام ملت های ۸۸و تیم متفاوت پرویز دهداری و آن، نیامدن های معروف ستاره ها و دیگری مقدماتی جام جهانی ۹۴ و مربیگری سلطان و شاهکارهای آقابهزاد. در این بین بود که سیروس قایقران، یکی از تاریخی ترین گل های خود را در مقدماتی جام جهانی ۹۰ وارد دروازه کره ای ها کرد اما چه سود.
داستان ایران و کره وارد روزهای سینوسی و پر التهاب و درام خود شد. شش تایی شدن کره ای ها هنوز نقل محافل است. سوپر هت تریک دایی و اشک های «چوی کانگ هی» که پیشنهاد می کنیم نامش را به خاطر بسپارید و سومی ایران در آن رقابتها. به سرعت چهار سال جلو برویم. به طرابلس. لبنان. گل پنجاه متری کریم و عجز لی وون جائه، بدموقع ترین آکروبات تاریخ توسط دایی و گل کره در وقت اضافه و حذف ایران مدل جلال طالبی به دست کره.
۲۰۰۴ شد. این بار نوبت ما بود. نوبت درخشش یکی از دوست داشتنی ترین و دیدنی ترین تیم ملی های تاریخ. جایی که کریمی هت تریک کرد و ستاره های از جام جهانی برگشته کره ای کاری از پیش نبردند و ۴-۳ باختند تا یادگاری گاس هیدینگ این بار چمدانهایشان را جمع و چینان را به مقصد سئول ترک کنند.
آغاز دوران قلعه نویی و گل دقیقه ۹۳ هاشمیان در سئول و برد ۲-۰ در ایران و در نهابت باخت در جام ملت های ۲۰۰۷. در ضربات پنالتی.و دوباره ۴ سال بعد، قرار بود نوبت ما باشد. هم قائده ریاضی این را می گفت و هم کف دست افشین قطبی اما گل دقیقه ۱۱۱ قرمزپوشان، ایران را از دوحه با اولین پرواز به خانه برگرداند تا دل شیر، دل برگشت به وطن دومش! را نداشته باشد.
در این بین و در مقدماتی جام جهانی بازهم کره برای ایران خوش یمن نبود. تساوی ۱-۱ در ایران و تکرار تلخ آن در کره با آن دستبندهای معروف و نهایتا، نرسیدن به جام جهانی آفریقای جنوبی.
سرانجام نوبت مرد پرتغالی رسید و دوران حکومت آقای خاص بر فوتبال ایران و کره! دورانی که کره مقابل ایران هرچقدر هم خوب باشد. بازهم می بازد. حتی به ایران ده نفره. چه در تهران و چه در اولسان. چه دوستانه و چه رسمی. نیازی هم به شلوغ کاری و ۶-۲ و ۴-۳ هم نیست. ایران کی روش ۱-۰ می برد. با تک شوتهای نکونام و قوچان نژاد و سردار. ماحصل این بردها صعود به جام جهانی ۲۰۱۴ بود ومشت گره کرده کی روش برای چوی کانگ هی و زهر چشمی از اشتیلیکه برای بازی پیش رو.
و حالا دوباره ایران. دوباره کره. دوباره در یک گروه. دوباره سرنوشتها گره خورده. دوباره قرار است تاریخی نوشته شود. این بار قرعه به نام کدام طرف خوش رقصی می کند. تاریخ را غربی می نویسند یا شرقی؟ ایرانی یا کره ای؟