پایگاه خبری فوتبالی- زندگی آسیایی استقلال همان سرنوشت سیاه لیگ برتر را داشت: ویرانی.
به گزارش فوتبالی، آبیها در مرحله یکهشتم با اولین دوره لیگ نخبگان وداع کردند و مشخص نیست برای حضور دومشان در این رقابتها باید چند سال (و شاید چند دهه) صبر کنند.
باخت استقلال در خانه النصر، اتفاق عجیب و غریبی نبود. تیمهای ایرانی در 26 رویارویی اخیرشان برابر نمایندگان عربستان، هرگز رنگ برد را ندیدهاند. خودِ استقلال در عربستان، 3 برد در 15 رویارویی ثبت کرده است و برآیند این گزارهها یعنی برد النصر و شکست و حذف استقلال، کاملا طبیعی بوده است.
در این میان اما نکته ویژه، نقض اصول اولیه فوتبال توسط بازیکنان حرفهای و گرانقیمت استقلال در اول پارک است. گروهی که با پیراهن آبی در این زمین برابر النصر قرار گرفتند، نشانی از یک تیم حرفهای فوتبال که با مبالغ چند ده میلیاردی، قرارداد امضا کردند، نداشتند. اشتباهات استقلالیها در این بازی از سوت تانتاشف استارت خورد و تا سوت داور ازبک به نشانه پایان بازی، ادامه داشت.
این سریال اعصاب خردکن با حضور همه عوامل! انجام شد و در آن تفاوتی بین باتجربهها با بیتجربهها و ایرانیها با خارجیها نبود. یکی از اصول اولیه و ابتدایی فوتبال برای یک مدافع، عدم ارسال پاس عرضی در یکسوم دفاعی است. استقلال با نقض چنین اصلی، گل دوم را خورد. رافائل سیلوای 900 هزار دلاری بعد از چند بازی خوب، از روز دربی به تنظیمات کارخانه برگشته است.
مدافعی که همیشه زیر توپ میزده و کمتر اهل دادن پاسهای قطری است، در صحنه منجر به گل دوم، از سمت چپ تلاش کرد با یک پاس عرضی، توپ را به سمت راست برساند. در این قاب، دو بازیکن النصر در صحنه بودند (مانه و رونالدو) یعنی دقیقا به اندازه تعداد بازیکنان استقلال (چشمی و حردانی). حرکت سیلوا در صحنه منجر به گل اول هم ضعیف بود. دوران به راحتی از او گذشت و چیپ زد درحالیکه سیلوا حداقل به راحتی میتوانست رویش خطا کرده و متوقفش کند.
یکی دیگر از اصول اولیه و ابتدایی فوتبال برای یک دروازهبان، دفع توپ به جناحین است. استقلال با نقض چنین اصلی، گل اول را خورد. در این صحنه (که شباهت ویژهای به صحنه منجر به گل دربی رفت لیگ 23 داشت)، پاس به عقب بازیکن استقلال به حسینی رسید. او به جای دفع توپ، تصمیم گرفت با پای چپ در بازیسازی شرکت کند و این فعل و انفعال، چند ثانیه بعد با باز شدن دروازه استقلال همراه بود درحالیکه ضربه حسینی حتی چند سانتیمتر هم از زمین بلند نشد.
درباره حسینی، مهمترین نکته در این فصل، تلورانس بالاست. او در یک بازی، هم دکتر جکیل است و هم آقای هاید. نمایش او برابر السد و النصر در لیگ نخبگان یا آنچه برابر هوادار در دور رفت ثبت شد، ثابت میکند حسینی در طول یک 90 دقیقه، هم صفر و هم صد منحنی را تجربه میکند. اینکه حسینی، کلکسیونی از واکنشهای تماشایی داشته، قابل تحسین است ولی اشتباه کردن قبل از رسیدن به دقیقه 10، برای شکسته شدن کمر هر تیمی کفایت میکند چه رسد به استقلال که در تمام این فصل، دست به کمر هم بوده است.
یکی دیگر از اصول اولیه و ابتدایی فوتبال برای یک هافبک دفاعی، حواس جمع و حضور در تمامی صحنههای دو چهارم میانی زمین است که توپ در آنجا دیده میشود. زبیر نیکنفس دقیقا این کار را انجام نمیدهد.
فارغ از اینکه چه کاری را انجام میدهد. تکل بیپروای او در صحنه منجر به خطای پنالتی، عجیب و اصرارش برای عدم برخورد، مضحک بود. در سایر دقایق هم نیکنفس هرگز نتوانست جای خالی رضاوند را پر کرده و زوج خوبی برای اندونگ باشد. شماره 14 بعد از قهرمانی با استقلال در لیگ 21، به منطقه حضیض منحنی رفته و جز یکی، دو بازی (مثل بازی با مس در رفسنجان در لیگ 22) علاقهای برای ترک این فضای تلخ و تیره و شاید دنج ندارد.
درباره رامین رضاییان، نکات زیادی وجود دارد. او در بازی رفت برابر النصر، یک موقعیت مسلم گلزنی را از دست داد. در بازی برگشت و درحالیکه بازی بدون گل بود، ضدحمله عالی استقلال را فدای تکرویاش کرد.
و در سایر دقایق بازی، طبق معمول بر سر بقیه غر زد. او حتی برای رساندن توپ به سهرابیان هم به جای یک پاس آرام بغل پا، تصمیم گرفت ضربه بیرون پای محکمی به توپ بزند. شماره 10 در تمام بازیهای این فصل، تلاش کرده به جای ایفای نقش یک بازیکن کلیدی (که باید باشد)، قهرمانی (که نیست) باشد که فقط در فیلمفارسیها دیده شدهاند!
مهران احمدی، شروع خوبی در پیراهن استقلال برابر استقلال خوزستان داشت و همانجا و در همان روز هم تمام شد. اشتباه مرگبار در دربی، یک اتفاق نبود و برابر النصر تکرار شد. استقلال حتی با 11 بازیکن هم حریف النصر نبود چه رسد به یک نیمه بازی با 10 نفر. احمدی در اول پارک با خودِ نزول کردهاش هم فاصله داشت.
اینکه او بازیکنی فانتزی و دریبلزن است باید با این سوال تجزیه و تحلیل شود که چند درصد این دریبلزنی به سود تیم است و چند درصد برای نمایش و مانور در فضای مجازی؟
آرمین سهرابیان هر روز نسبت به روز قبل، پسرفت دارد. حرکتش در بازی رفت که بدون توجه به توپ، مانع حرکت بازیکن حریف شد، همه چیز را درباره او نشان میدهد. سهرابیان به دلایلی که فقط خودش میداند، اعتماد به نفس ندارد و ترجیح میدهد صاحب توپ نشده، به سمت توپ نرفته و کلا بیزاریاش از توپ را اعلام کند.
درباره میودراگ بوژوویچ نمیتوان و نباید به نکته خاصی اشاره کرد. مقایسه او با برانکو فعلا جواب نداده و دو شکست در 2 بازی مهم (دربی و نبرد با النصر)، نمره صفر (مطلق) را در کارنامهاش ثبت کرده است.
او البته بسان تمامی مربیان سبک یوگسلاوی (کروات، بوسنی، مونتهنگرو و صربستان) خوب حرف میزند ولی هنوز حرفِ خوبی نزده است. باور این موضوع که او بعد از ترک استقلال خوزستان و در یک روال طبیعی، الان باید در خانه کنار همسر و فرزاندانش باشد ولی روی نیمکت نماینده ایران در لیگ نخبگان نشسته، احتمالا برای خودش هم قابل هضم نیست.
استقلالی که نکونام و سمیعی و شهریاری برای این فصل ساخته و پرداخته کردند، تیمی است که واژه مناسبی برای توصیفش وجود ندارد. این گروه از بازیکنان به جای شباهت به یک تیم فوتبال بیشتر شبیه یک عده با منیت سمی هستند که نمودِ اصلیشان در هر بازی، انواع و اقسام غر زدن بر سر همدیگر، انجام مصاحبه بعد از بازی و عذرخواهی از طرفداران بابت عدم نتیجهگیری است.
گزارش از علیرضا خطیبی/ پایگاه خبری فوتبالی