وب سایت رسمی فوتبالی- عصیان فرهاد مجیدی در یک هفته مانده به پایان لیگ تا حدود زیادی قابل درک است. تیم او با اشتباه داوری عملا شانس قهرمانی در لیگ را از دست داد، آن هم در حالی که رقیب دیرینه آبیها در یک قدمی فتح لیگ آن هم برای سومین بار متوالی است.
به گزارش فوتبالی استقلال با کسب تساوی مقابل صنعتنفت آبادان شانس رسیدن به قهرمانی در لیگ را از دست داد. اشتباهی که به گواه اغلب کارشناسان فوتبال گل صحیح استقلال و سه امتیاز بازی با آبادان را از این تیم گرفت باعث شده تا پرسپولیس برای قهرمانی در لیگ تنها به یک تساوی در روز آخر نیاز داشته باشد در حالی که اگر گل استقلال مردود نمیشد و این تیم میتوانست تا پایان بازی از این گل محافظت کند و کار قرمزها در روز آخر سختتر میشد. هر چند که با توجه به تساوی پرسپولیس مقابل ماشین سازی در آزادی و بازی نسبتا آسان در جم، کار پرسپولیس برای قهرمان شدن راحت تر به نظر می رسد اما استقلال هم مثل سپاهان می توانست امیدوار بماند.
فوتبال ناپاک یا فوتبال کثیف؟ مساله این است
مجیدی که اولین تجربه سرمربیگری خود را پشت سر میگذارد در پایان بازی از فوتبال کثیف گفت و سپس در فردای بازی معاونان و وزرای دولت را حامی پرسپولیس معرفی کرد. هر چند بعدا او اعلام کرد که منظورش به وزیر ورزش نبوده اما گفتههای شکایتآمیزش موجی از دیالوگ بین هواداران و پیشکسوتان سرخابی ایجاد کرد. همه می دانند فرهاد مجیدی چقدر استقلالی است واستقلال را دوست دارد. حتی پس از اینکه تیمش در بازی با الدوحیل گل زد مثل یک بازیکن شادی کرد. شادی که کمتر از یکی دو دقیقه با گل الدوحیلی ها به غم تبدیل شد. یا در همین بازی آخر مقابل استقلال خوزستان، او مثل بازیکنی که خودش گل را زده با تیم داوری درگیر شد. اینکه مجیدی بین فوتبال ناپاک و فوتبال کثیف هم فرق می گذارد نشان می دهد که او چقدر عصبانی است. هر چند او جمله رسول کربکندی، سرمربی سابق ذوب آهن در یک کنفرانس مطبوعاتی تکرار کرد که با لهجه اصفهانی اعلام می کرد فوتبال ایران کثیف است و جمله کثیف است را چند بار تکرار می کرد!
سیاستمداران رنگی در ایران قابل تحمل نیستند؟
حمایت سیاستمداران از تیمهای فوتبال در دنیا اتفاقی معمول است و کمتر سیاستمداری به خاطر حمایت از باشگاهی خاص مورد شماتت رقبا قرار میگیرد. این اتفاق شاید درباره گزارشگران تلویزیونی فوتبال درجهان صدق نکند اما مطمئنا سیاستمداران در ایران هم اگر رنگشان را اعلام کنند، دچار دردسر می شوند. بگذارید چند مثال بزنیم؛ چند سال قبل ماریانو راخوی نخستوزیر وقت اسپانیا در فینال لیگ قهرمانان طرفداری خود از رئال مادرید را اعلام کرد آن هم در حالی که رقیب رئال در فینال، تیمی دیگر از اسپانیا و مادرید یعنی آتلتیکو بود. ساپاترو نخست وزیر قبل از او که یک سوسیالیست بود از همان ابتدای حضورش بر مسند نخستوزیری اعلام کرد که طرفدار بارسلونا است. جدا از سیاستمدارها، مسئولان فدراسیون و سازمان لیگ کشورها هم بعضی وقتها تمایل رنگی شان را ابراز می کنند. پنج سال قبل خاویر تباس رئیس سازمان لیگ اسپانیا نیز به صراحت گفت که طرفدار رئال مادرید است! این اتفاق مثل این است که فتاحی به صورت رسمی طرفداری خود از پرسپولیس و استقلال را اعلام کند! آن وقت مطمئنا فتاحی از سمتش برکنار می شد و باید فوتبال را می بوسید و می رفت پی کارش! اما در ایران به غیر از این اواخر، رنگ سیاستمداران مشخص نمی شد. مثلا در ایران روی رییس جمهورها این حساسیت وجود داشت. رئیس دولت اصلاحات را پرسپولیسی می دانستند. پس از او محمود احمدی نژاد را استقلالی نامیدند و حالا مثل اینکه رنگ روحانی و عراقچی و ظریف را هم قرمز تشخیص داده اند. کاری به این نداریم که چقدر این ماجراها واقعیت دارد اما می تواند فضای حاکم بر هواداران دو تیم سرخابی را تحت تاثیر قرار دهد. اما چرا در ایران در مقابل اعلام طرفداری سیاستمداران از باشگاهی خاص مواضع سخت اعمال میشود؟ فوتبال در ایران به شدت دولتی است. تا وقتی دو باشگاه پرطرفدار ایران زیر نظر یک وزارتخانه دولتی اداره شود و مدیرانش را شخص وزیر ورزش منصوب کند، تعارض بین دو باشگاه وجود خواهد داشت. در سه فصل اخیر که پرسپولیس موفقتر از استقلال بوده، هواداران استقلال دائم شخص وزیر ورزش را حامی پرسپولیس و مسبب اوضاع نامناسب تیم خود معرفی کردهاند. از آن طرف قرمزها نیز دائم اختصاص پول بیشتر به آبیها را بهانهای برای تاختن به وزارت ورزش کردهاند. هیچکس نمیداند در پشت پرده وزیر و معاونانش چه هزینهای را به هر دو تیم اختصاص دادهاند و هیچ وقت در مورد هزینههای دو باشگاه و محل تامین این هزینهها شفافسازی نشده است. تا زمانی هم که مدیریت دو باشگاه زیر نظر یک نهاد دولتی باشد حرف و حدیثهای این چنینی وجود خواهد داشت.
بدینترتیب مدیریت دو باشگاه به صورت همزمان ظاهرا چیزی جز دردسر برای وزارت ورزش نداشته. یادمان نرود که در ابتدای فصل در مناقشات ورزشگاهی نام وزیر ورزش هم به میان آمد و شخصیت حقوقی مهمی همچون وزیر ورزش آماج ناسزا در ورزشگاه قرار گرفت. به خاطر ظهور فضای مجازی این ماجراها پررنگ تر هم شده است.
اصلاح دستوری پست توسط فرهاد
فرهاد مجیدی پس از انتقاد از وزیر و معاونانش، اعلام کرد که منظور او وزیر ورزش نبوده و انتقادش متوجه عباس عراقچی بوده که سمت معاونت وزارت خارجه را دارد بوده است. هر چند برخی این عقبنشینی از موضع مجیدی را به تذکرات پشتپرده و یا معادلات نیمکت استقلال در فصل بعد ارتباط دادند اما آیا میتوان داوریهای لیگ را آنچنان که مجیدی گفته متاثر از گفتههای عباس عراقچی دانست؟ اگر لیگ ایران و نتایجش را معاون وزیر خارجه و نه معاون وزیر ورزش میتواند تعیین کند و تغییر دهد باید به حال این فوتبال گریست. خشم مجیدی از اشتباه داور قابل درک است اما اگر او اعتقاد دارد که این اشتباه عمدی بوده دلیلش را نه در گفتههای یک مقام سیاسی غیرمرتبط با ورزش که در جایی دیگر باید جستجو کند. متهم کردن عراقچی به دخالت در نتایج لیگ آن هم در حالی که او صادقانه و نه برای اولین بار بلکه برای چندمین بار طرفداری خود را از تیمی اعلام کرده، آدرس غلط دادن است و بهتر است مجیدی، پای یک بیگناه را به ماجرای اشتباه داوری باز نکند و اگر قصد افشاگری دارد به سراغ عاملین اصلی برود. مجیدی خواسته با تکیه بر اعلام طرفداری عراقچی از پرسپولیس، مجموعه دولت را طرفدار این تیم نشان دهد و از این موضوع به این نتیجه برسد که اراده بخشی از دولت در قهرمانی پرسپولیس است. اما او در این میان یک فرد غیرمرتبط را قربانی کرده است. در همین دولت مطمئنا دولتمردانی هستند که طرفدار استقلال نیز هستند و همچون عراقچی لزومی به بیان علاقه خود نداشتهاند. آیا میتوان گفت که یک مجموعه عریض و طویل یک دست طرفدار یک تیم خاص است؟ اگر طبق گفته مجیدی وزیر ورزش از استقلال حمایت کرده، پس چه کسانی در این وزارتخانه و یا مجموعه دولت تلاشهایی غیرقانونی برای قهرمانی پرسپولیس به خرج دادهاند؟ مجیدی میتواند این موضوع را مشخص کند نه اینکه پای عراقچی که فردی غیرمرتبط به حیطه اجرایی فوتبال است را به میان بکشد. مطمئنا تیم داوری مقصرتر از امثال عراقچی و وزیر ورزش و معاونش است!
مجیدی می تواند بهتر افشاگری کند
استقلال شانس یک قهرمانی احتمالی اما رویایی در هفته آخر را به خاطر اشتباه داوری از دست داده است. خشم مجیدی و هوادار استقلال از این موضوع کاملا طبیعی است. اگر فرض کنیم که داور بازی عمدا و به سفارش مدیری جلوی برد استقلال را گرفته، مطمئنا آن فرد سفارشکننده عباس عراقچی نبوده است! اما میتوان به مجیدی کمک کرد تا اگر اطلاعاتی از دستهای پشتپرده دارد که تیمش را زمین زدهاند، آنها را افشا کند. نظیر همان کاری که علی دایی پس از افتضاح داوری بازی پرسپولیس و سپاهان انجام داد. اما گفتن جملات مبهم و انداختن تقصیرات به گردن معاون وزیر خارجه دردی را دوا نمیکند و مقصران احتمالی را ناشناس باقی میگذارد.
گزارش از حجت شفیعی/ سایت فوتبالی